زورقی طوفان زده در میان بارش تردیدها(م)...
در تلاطم , در نبرد دیروزها , امروزها...
می گریزم من زخود, در عبور از کوچه های خویشتن
من کی ام, این من که در من گم شده ست این روزها...
می گریزم سوی فردا و خیال خام خویش
در کشاکش در ستیز بخت بی فرجام خویش...
........
...
-----------------------
پ.ن1:به یاد قدیما! از همون موقع تا حالا هنوز در تلاطم...!
پ.ن2:گاهی وقتاهم یه جمله ای اون وسط می پره که نمی دونی کجا جاش بدی!:
1.در درونم راه می پیماید منِ زندانی زندان خویش
2.می روم اما دهم جان در میان دام خویش
پ.ن3:عکس از مهدی فتحی.
(دوتا عکس بوده که مختصری روش کار کردم!)
پ.ن4:نوشته شده در تاریخ6/مهرماه/1388